اغواگر

چرا به دام چشم اغواگر افتادم!؟

ازاین‌همه‌چشمان‌خـــمارآلــوده‌ی‌مست
چرا بـه دام چشـمان اغواگر افـتادم!؟
عجب‌قمارعجیبی‌است‌حکم‌دل‌اینست
چرا‌به‌دام‌عشق پر شور و شر افتادم!؟
[محمد جوکار]

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با موضوع «رمان :: بین الملل» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«...اکنون برای شما فرقی ندارد. هم این و هم آن را در قمار خواهید باخت...»

تابحال داستایوفسکی و جلال آل احمد را در کنار هم تصور کرده‌اید؟

شاید از خودتان بپرسید چه سوال عجیبی! اما من این چیز عجیب را در رمان «قمار باز» تجربه کردم؛ داستان پردازی جذاب داستایوفسکی در کنار ترجمه جالب جلال آل احمد! 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۲۷
بوزون هیگز

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قیمت و خرید کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ انتشارات کتاب کوله پشتی +  مشخصات | پیندو

 

«لازم نیست از هر جنبه ی زندگی لذت ببرید تا بتوانید آن‌ها را تجربه کنید»

این جمله از زبان شخصیتی بیان می‌شود که جایی در میان مرگ و زندگی در جستجوی یک زندگی ایده‌آل از زندگی‌ای به زندگی دیگری می‌رود. در‌واقع مت هیگ با استفاده از مکانیک کوانتوم و نظریه جهان‌های موازی، دنیایی جالب را خلق کرده و سعی دارد «نورا سید» را از مرگ نجات دهد. نورا دارد با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند و حسرت‌هایش هر کدام مانند زنجیری او را در بر گرفته‌اند. پس از مرگ «ولتر» گربه‌ی مورد علاقه‌اش و چند اتفاق دیگر، نورا در نهایت تصمیم به خودکشی می‌گیرد. او درست در نیمه شب، به کتابخانه‌ی نیمه شب پا می‌گذارد و با «خانم الم» کتاب‌دار دوره‌ی مدرسه‌اش روبرو می‌شود. «خانم الم» قوانین کتابخانه را برای او تشریح می‌کند و او را راهی زندگی هایی که احتمال داشته زندگی کند، می‌کند. با زندگی در زندگی‌های مختلف نورا به دیدگاه‌های جالبی می‌رسد. در‌واقع فرقی ندارد فیلسوف باشید یا زمین شناس، ستاره‌ی راک باشید یا عضو گروهی تحقیقاتی در قطب شمال؛ در نهایت در هر زندگی، با هر سطح از لذت یا درد، این شمایید که تصمیم می‌گیرید در شور و نشاط غوطه ور باشید یا در غم و غصه غرق شویدبه زبان ساده‌تر هیچ زندگی‌ای به خودی خود خوب یا بد نیست، هیچ موقعیتی مناسب یا مناسب نیست، همه چیز به شیوه برخورد شما بستگی دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۳ ، ۱۶:۲۲
بوزون هیگز